شناخت
بسم الله الرحمن الرحیم
هر آن که را دشمنى تهدید مىکند، براى در امان ماندن از تهدیدها و دفع حملههاى دشمن، امور زیر لازم است:
1- آگاهى به وجود دشمن.
2- آگاهى به نحوه و ابزارى که دشمن به وسیله آن حمله مىکند.
3- آشنایى با نحوه و ابزارى که به وسیله آن حملههاى دشمن دفع مىشود.
4- اعتناء و اهمّیّت دادن به دانستهها و به اجرا در آوردن آنها در خارج.
اگر یکى از چهار شرط بالا فراهم نبود، انتظار پیروزى دشمن بسیار بالا بوده و شخص تهدید شده فرصت دفاع از خود را نخواهد یافت و اگر هم فرصتى پیدا کرد و از خود دفاع نمود، کار ساز نبوده و شکست خواهد خورد.
براى ما انسانها علاوه بر دشمنانى از نوع بشر، دشمنى سرسخت از میان جن وجود دارد که دشمنى او از آغاز آفرینش آدمعلیه السلام تا آن هنگام که توانى در کالبد دارد ادامه خواهد یافت.
این دشمن، که شیطان نام دارد پس از نافرمانى از دستور الهى در مورد سجده آدم، از درگاه خدا رانده گشت و از سوى خداى سبحان به عنوان پاداش سالها عبادتش، فرصت یافت تا «یوم معلوم» در این دنیا بماند.
سؤال: حال که انسان دشمنى سرسخت به نام شیطان دارد که در گمراه کردن و به تباهى کشیدن او تمام شیوههاى ممکن را به کار مىگیرد، این سؤال مطرح مىشود که آیا امورى که در دفاع از خود لازم است براى انسان فراهم هست یا نه؟
جواب: خداوند تبارک و تعالى براى ما آنچه که در تحقّق امرهاى اوّل، دوّم و سوّم دخالت دارد به زبان قرآن و معصومینعلیهم السلام بیان فرموده، یعنى اوّلا؛ ما را به وجود شیطان آگاهى داد، دوماً؛ به ما ابزار و شیوههاى هجومش را شناساند، و سوماً؛ ابزار و راههاى دفاع در برابر شیطان را معرفى فرمود. بر انسان است که در دفاع از خود با مراجعه به قرآن و گفتار معصومینعلیهم السلام از وجود شیطان و ابزار و شیوههاى حمله او و چگونگى دفاع از خود را بیاموزد و با به کارگیرى آن از خود دفاع نماید.
در ادامه به ذکر آیاتى که در رابطه با سه مطلب بالا وارد شده است مىپردازیم.
1- آگاهى دادن به وجود دشمن
خداوند متعال در چندین آیه از قرآن کریم، شیطان را به عنوان دشمن انسانها معرفى مىکند، ایشان در این رابطه مىفرماید:
الف) «وَ قُلْ لِعِبادی یَقُولُوا الَّتی هِىَ اَحْسَنُ اِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ اِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوّاً مُبیناً؛ به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان به وسیله سخنان ناموزون)، میان آنها فتنه و فساد مىکند؛ همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است»!(اسراء / 53).
ب) «اِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً اِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ اَصْحابِ السَّعیرِ؛ البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید؛ او فقط حزبش را به این دعوت مىکند که اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند»!(فاطر / 6).
2- آگاهى دادن به سلاح شیطان
وقتى به قرآن، کتاب هدایت بشر و سخنان مفسّران و مبیّنان قرآن، یعنى اهل بیتعلیهم السلام نظر افکنیم، مىیابیم که؛ وعده به فقر، زینت اعمال، آرزو و امورى دیگر به عنوان سلاح و ابزار فریب شیطان معرفى شدهاند، که در این راستا به ذکر چند آیه از قرآن کریم تبرّک مىجوییم.
الف) وعده به فقر: خداوند سبحان از فقر به عنوان ابزار فریب شیطان یاد مىکند، آنجا که فرموده:
«الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ؛ شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستى مىدهد؛ و به فحشا (و زشتیها) امر مىکند؛ ولى خداوند وعده آمرزش و فزونى به شما مىدهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعدههاى خود، وفا مىکند)».(بقره، آیه 268).
توضیح آیه: در این آیه میان وعده خداى واسع و علیم، و وعده شیطان مقابله افتاده، تا انفاقگران در دو وعده نظر کنند، و از آن دو، آنچه را صالحتر و نافعتر تشخیص دادند برگزینند.
از آنجایى که منشأ خود دارى مردم از انفاق مال طیّب، ترس از فقر است و این ترس خطاست، لذا خداوند با جمله: «الشیطان یعدکم الفقر»، به خطا بودن آن آگاهى داد و چون ممکن بود کسى توهّم کند که ترس نامبرده ترسى بجا است، هر چند از ناحیه شیطان باشد، لذا براى دفع این توهّم بعد از جمله: «الشیطان یعدکم الفقر» دو جمله را اضافه کرد، اوّل اینکه فرمود: «و یامرکم بالفحشاء»، یعنى هرگز از شیطان توقّع نداشته باشید که شما را به عملى درست بخواند، چرا که او جز به فحشا نمىخواند، پس خوددارى از انفاق مال طیّب به انگیزه ترس از فقر هرگز عملى بجا نیست، زیرا این خود دارى در نفسهاى شما ملکه امساک و بخل را رسوخ مىدهد، و به تدریج شما را بخیل مىسازد، در نتیجه کارتان به جایى مىرسد که اوامر و فرامین الهى مربوط به واجبات مالى را به آسانى رد کنید، و این کفر به خداى عظیم است، و هم باعث مىشود که مستمندان را در مهلکه فقر و بى چیزى بیفکنید، و از این راه اشخاصى تلف و آبروهایى هتک گردد، و بازار جنایت و فحشا رواج یابد.
جمله دوّم که خداوند اضافه فرمود همان است که فرمود: «و الله یعدکم مغفرة منه و فضلا و الله واسع علیم»، با اضافه نمودن این جمله خداى تعالى خواست این نکته را بیان نماید که در این مورد (انفاق) حقّى است و باطلى، و شقّ سوّم ندارد، اما حقّ همان طریق مستقیم است که از ناحیه خداى سبحان است، و باطل از ناحیه شیطان است.[1]
روایت: در تفسیر عیاشى ذیل آیه مورد بحث، روایتى به این مضمون آمده که، شخصى به نام هارون بن خارجه به محضر مبارک امام صادقعلیه السلام عرض مىکند: گاهى خوشحالىاى یا غمى در خود احساس مىکنم، امّا علّتش را در خود، و در مال و دوستم نمىیابم.
امام صادقعلیه السلام فرمود: بله درست است.[2] شیطان به قلب انسان نزدیک مىشود و مىگوید: اگر براى تو در نزد خداوند خیرى بود دشمنت را بالا سر تو قرار نمىداد و تو را محتاج او نمىگردانید، آیا انتظارى همانند انتظار گذشتگان دارى؟ این مطلب باعث مىشود که در خود غم و اندوه احساس کنى.
امامعلیه السلام در ادامه مى فرماید: فرشته به قلب نزدیک مىشود و مىگوید: اگر مىبینى که خداوند دشمنت را بالا سر تو قرار داده و تو را محتاجش گردانیده بدان که ایّام و روزهاى کمى است که به زودى سپرى خواهد شد، آنگاه مغفرت و فضل الهى نصیبت خواهد گشت. این امر باعث مىشود که در خود خوشحالى را دریابى. سپس امام صادقعلیه السلام فرمودند: این همان است که خداى تبارک و تعالى در قرآن کریم فرموده است: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ...».[3]
ب) وعده و امیدوارى دادن: خداى تبارک و تعالى درباره کسانى که بجاى خداوند، شیطان را ولىّ خود مىگیرند، فرموده: «وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیّاً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبیناً؛و هر کس، شیطان را به جاى خدا ولىِّ خود برگزیند، زیانِ آشکارى کرده است».(نساء، آیه 119). سپس در آیه 120 به یکى از ابزارهاى شیطان در انحراف انسانها اشاره مىکند و مىفرماید:
«یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ اِلاَّ غُرُوراً؛ شیطان (براى گمراه کردن انسان) وعده بسیار دهد و (مردم را به اوهام و خیالاتى) آرزومند و امیدوار کند ولى وعده و نوید شیطان چیزى بجز غرور و فریب خلق نیست».
روایت: در امالى صدوق به سند خود از امام صادقعلیه السلام روایت کرده که فرمود:
وقتى آیه «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ...» (آل عمران/ 135 و 136)، نازل شد ابلیس در مکّه، بالاى کوهى به نام «ثور» رفت و با آوازى بلند عفریتهاى خود را صدا زد، همه نزدش جمع شده و پرسیدند: اى آقاى ما! چه شده که ما را نزد خود خواندهاى؟ او گفت: این آیه نازل شده، کدامیک از شما اثر آن را مىتواند خنثى سازد؟ عفریتى از شیطانها برخاست و گفت: من به این طریق و آن طریق آن را خنثى مىکنم. شیطان گفت: نه، این کار از تو بر نمىآید. عفریتى دیگر برخاست و مثل همان سخن را گفت، و مثل آن پاسخ را شنید.
وسواس خنّاس گفت: این کار را به من واگذار، پرسید از چه راهى آن را خنثى خواهى کرد؟ گفت: به آنان وعده مىدهم، آرزومندشان مىکنم تا مرتکب خطا و گناه شوند، وقتى در گناه واقع شدند، استغفار را از یادشان مىبرم. شیطان گفت: آرى تو به درد این کار مىخورى، پس او را تا روز قیامت بر این کار گمارد.[4]
* باقر رجبی نژاد *بقیه دارد/.
[1] . توضیح از ترجمه المیزان، ج 2، ص 604.
[2] . امام علیه السلام در روایتى دیگر فرمود: اِنه لیس من احدٍ الا و معه مَلَک و شیطان.
[3] . عن هارون بن خارجة عن أبی عبد الله(ع) قال قلت له إنی اَفرَحُ من غیر فَرَحٍ أراه فی نفسی و لا فی مالی و لا فی صَدیقى ، و أحزِن من غیر حُزْنٍ أراه فی نفسی و لا فی مالی و لا فی صدیقی؟ قال: نعم، إن الشیطان یَلِمُّ بالقلب فیقول: لو کان لک عند الله خیرا ما أراک علیک عدوک و لا جعل بک إلیه حاجة هل تنتظر إلاّ مثل الذی انتظر الذین من قبلک فهل قالوا شیئا، فذاک الذی یَحزِن من غیر حُزن و أمّا الفَرَح فإن المَلَک یَلِمُّ بالقلب فیقول: إن کان الله أراک علیک عدوک و جعل بک إلیه حاجة، فإنما هی أیام قلائل أبشرُ بمغفرة من الله و فضل و هو قول الله: «الشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء و الله یعدکم مغفرة منه و فضلا». (تفسیر عیاشى،ج 1، ص 150).
[4] . امالى صدوق، ص 465 مجلس 71.